World's Fastest

درباره ماه

چگونه تیم مهیار سحرخیز بوجود آمد !؟

  • در خانواده بسیار معمولی متولد شدم و دوران کودکی خیلی سختی داشتم
    وقتی ۸ سالم بود دزد به خونمون زد و دوباره بعد از ۶ ماه این اتفاق تکرار شد و دوباره دزد تمام زندگیمون رو برد و من دچار لکنت زبان شدم.بعد از اون قضیه زندگی برامون خیلی سخت تر شد تا سن ۱۳ سالگی که کار کردن رو شروع کردم و کارهای زیادی رو امتحان کردم مثل:کار تو بوتیک،کارگر گچ کار،کارگر انبار و سوله،باربری،کارگر میوه فروشی و …
    این کارا خیلی بهم فشار اورد تا اینکه تصمیم گرفتم منم مثل بقیه هم سن هام درسم رو ادامه بدم و بخوام یه کار دولتی یا شرکتی پیدا کنم تا زندگیم بچرخه،ولی چون شهریه دانشگاه نداشتم همچنان باید کار میکردم تا شهریه دانشگاه رو پرداخت کنم.
    در دوره دانشگاه با پسری آشنا شدم به اسم مهرداد که مثل خودم باید کار میکرد تا خرج دانشگاه و خانوادش رو بده،ولی مهرداد مثل من تو فکر کار دولتی نبود و ذهنش رو برای کارهای بزرگتری آماده کرده بود.
    منم همراهش بودم و کم کم با هم جلو میرفتیم تا اینکه سال ۹۵ برای خودم کاری رو دست و پا کردم که در یک شهر دیگه بود و من راهم رو از مهرداد جدا کردم و خانه به دوش شدم و شغل کارشناسی حسابداری رو پذیرفتم.
    کم و بیش پیشرفت مهرداد رو تو شبکه های اجتماعی میدیدم و پیگر بودم و دلم میخواست منم همون راه رو برم چون بیشتر بهش علاقه داشتم
    و بالاخره از سال ۹۹ تصمیم گرفتم که دوباره همراه مهرداد بشم در حالی که شغل اولم رو هنوز داشتم 
  • هیچوقت برای یک شروع دیگه دیر نیست
    هیچوقت برای انجام کاری که ارزشش رو داره دیر نیست
    برای شروع دوباره هیچ محدودیت زمانی و مکانی ای وجود نداره
    تصمیم بگیر و همه چیز رو متحول کن،ما میتونیم بهترین هارو برای خودمون بسازیم